کد خبر 139184
۲۵ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۰

گفت و گو با چهره آشنای صنعت ارومیه جانباز 70 درصد، قلی حسینی آلمان آباد؛

از حضور در دهلاویه تا کارافرینی در صنعت

از حضور در دهلاویه تا کارافرینی در صنعت

در میان ایثارگرانی که در میدان فعالیت های اقتصادی صاحب نقش و اثر بوده اند، قلی حسینی آلمان آباد یک نام شناخته شده است. جانباز و ایثارگری از خطه آذربایجان غربی. کسی که در بهار جوانی در صف رزمندگان طریق القدس دو پای خود را از دست می دهد اما در سایه اراده قدرتمند خویش پایه یک حرکت اقتصادی جهاد گونه را می ریزد. جوان کشاورز آن روز ارومیه با اندک سرمایه ای که از کار سخت کشاورزی و دامداری به دست می آورد سنگ بنای یک کار تولیدی و کارگاهی را می نهد و حاصل آن اکنون دو کارخانه فعال در دو رشته ارزشمند صنعتی است. شگفتی اینجاست که او در اوج مشکلات بخش تولید و رکود اقتصادی، اکنون به اتفاق فرزندان دانش آموخته اش با تکیه بر سرمایه خویش در حال تکمیل و راه اندازی سومین کارخانه صنعتی در منطقه است.

در میان ایثارگرانی که در میدان فعالیت های اقتصادی صاحب نقش و اثر بوده اند، قلی حسینی آلمان آباد یک نام شناخته شده است. جانباز و ایثارگری از خطه آذربایجان غربی. کسی که در بهار جوانی در صف رزمندگان طریق القدس دو پای خود را از دست می دهد اما در سایه اراده قدرتمند خویش پایه یک حرکت اقتصادی جهاد گونه را می ریزد. جوان کشاورز آن روز ارومیه با اندک سرمایه ای که از کار سخت کشاورزی و دامداری به دست می آورد سنگ بنای یک کار تولیدی و کارگاهی را می نهد و حاصل آن اکنون دو کارخانه فعال در دو رشته ارزشمند صنعتی است. شگفتی اینجاست که او در اوج مشکلات بخش تولید و رکود اقتصادی، اکنون به اتفاق فرزندان دانش آموخته اش با تکیه بر سرمایه خویش در حال تکمیل و راه اندازی سومین کارخانه صنعتی در منطقه است.

پای سخن این چهره ایثارگر عرصه صنعت و تولید نشستیم که چند بار مدال کارآفرین و صنعتگر نمونه بر سینه اش درخشیده است. حسینی حرف های شنیدنی برای جوانان علاقمند و مستعد در این زمینه دارد.

جناب حسینی نام شما امروز به عنوان یکی از کارآفرینان ایثارگر مطرح است. اما قبل از این که بحث فعالیت های خلاقانه در حوزه اقتصاد را باز کنید شرحی از سوابق فعالیت های گذشته تان ارائه کنید؟

مدرک تحصیلی بنده فوق دیپلم است. مطالعاتم در علوم گیاهی بوده است. سال ۵۹ بود که مدرک دیپلم را دریافت کردم. فارغ التحصیلی ما در مدارس با روزهای انقلاب فرهنگی همزمان شد و لابد در جریان هستید که برای مدتی به خاطر نوپایی انقلاب و تغییرات متون درسی، دانشگاه ها بسته بود. در همین مقطع ما راهی جبهه شدیم. از حضور من در جبهه حدود یک سال و نیم گذشته بود که سرانجام در عملیات طریق القدس از ناحیه دو پا مجروح شدم و هر دو پای خود را از دست دادم. مدتی به درمان و دوره نقاهت سپری شد و بعد از بهبودی نسبی به روستا برگشتم و به شغلی قبلی ام که کشاورزی بود ادامه دادم. اما در کنار کشاورزی از جبهه و جنگ غفلت نکردم. در اموری مثل جذب نیرو و نیز جمع آوری کمک های مردمی و کلاً پشتیبانی جنگ فعال شدیم.

چگونه از حوزه فعالیت کشاورزی و مطالعات علوم گیاهی به عرصه صنعت وارد شدید و سر از کارخانه داری درآوردید؟

این روحیه را داشتم که به یک فعالیت خاص محدود نمی ماندم و در پی تجربه کردن فعالیت های تازه بودم. شاید همین روحیه باعث شد که آن روزها به سمت کارهای صنعتی روی بیاورم. یادم هست اولین کار من در حوزه صنعتی از مراجعه به تعاونی آلومینیوم شروع شد و بعد از مدتی پیگیری و دوندگی توانستیم یک مغازه آلومینیوم کاری باز کنیم و در آن به مونتاژ درب و پنجره بپردازیم. خود به خود راه اندازی کارگاه درب و پنجره سازی پای ما را به بازار آهن آلات کشاند.

این رشته فعالیت های کارگاهی را توسعه دادیم تا این که امروز صاحب دو کارخانه صنعتی شدیم یکی از کارخانه ها تولید پروفیل های upvc آلتین پلیمر ایرانیان است. کارخانه دیگر هم به تولید ورق های پوشش سقف و سازه های فلزی می پردازد.

جناب حسینی تا آنجا که ما می دانیم شروع این قبیل فعالیت های صنعتی، نیازمند سرمایه و اعتبارات مالی است. شما سرمایه اولیه را چگونه تأمین کردید و به طور خاص سؤالم این است که آیا در راه اندازی این کارخانه ها متکی به حمایت و همراهی دولت یا نهادهای خاصی بودید؟

صریح و صادقانه می گویم که رمز موفقیت ما این بوده که برای شروع و یا حتی ادامه کار خود یک ریال هم از دولت کمک نگرفتیم. الان دفاتر حساب ما را ببینید نه بدهی خاصی به بانکها داریم و نه هیچ بدهی مالیاتی به نام ما ثبت شده است. تمام سرمایه گذاری های انجام شده با تلاش و اندوخته شخصی مان بوده است.

پس الان که مشکل رکود اقتصادی در میان است و بسیاری از مراکز تولیدی برای ادامه فعالیت شان دچار مشکل شده اند چه می کنید؟

درست است. از وقتی که اوضاع اقتصادی نابسامان شده، ما سودی نداشته ایم و حتی مجبور شدیم از جیب خود مان هزینه کنیم تا خط تولید کارخانه هایمان نخوابد. در این وضعیت، کمکی که دولت به تولید کننده می کند ارائه وام و تسهیلات است اما در واقعیت، چرخ تولید نمی چرخد. کدام کارخانه دار و صاحب بنگاه تولیدی می تواند زیر بار وام ۱۸ درصدی برود. از نظر من همین وام با بهره سنگین در وضعیت رکود تولید و کسادی بازار خود منشأ ورشکستگی یک تولید کننده است.

خوب پیشنهاد شما به عنوان یک صنعتگر یا تولید کننده چیست. دولت در این وضعیت چگونه می تواند پشتیبان بخش تولید باشد؟

ببینید در حال حاضر چند بحث جدی در این باره مطرح است؛ بحث بالابردن کیفیت محصولات داخلی بویژه با شروع دور جدید تحریم ها و نیز بحث سرمایه گذاری در صنایع بومی و تقویت خط تولید داخلی و اشتغال.

اما این زنجیره به صورت علمی بستگی به سیاستگذاری اقتصادی دولت دارد. حلقه اول در این زمینه، منطقی ساختن میزان سود و بهره بانکی است تا صاحبان صنایع بتوانند با اطمینان و ریسک پایین به سرمایه گذاری روی آورند. ما اگر خواهان محصول با کیفیت و در حد رقابت با کالاهای خارجی هستیم باید صنف تولید کنندگان مان را از این گرداب مشکلات خرید و تهیه مواد اولیه یا تجهیز کارخانه ها به تکنولوژی های جدید خارج کنیم. اما وقتی سیستم بانکی سود خود را بالای 18 درصد نگه می دارد. مشخص است که بخش تولید پیام یک اتفاق مثبت را دریافت نمی کند

با این وجود مشکلات هنوز از ماندن در عرصه دشوار صنعت و کارخانه داری پشیمان نیستید؟

نه قبل از این هم اشاره کردم من با این مشکلات و دشواری ها بیگانه نیستم. ضمن این که از روز اول نگاهم به دستان دولت نبوده است. شاید برای شما عجیب باشد که در همین شرایط رکود اقتصادی که بسیاری از همکاران من درِ کارگاه را قفل کرده اند یا منتظر دستِ نجات بخش دولت هستند، من فونداسیون یک کارخانه دیگر را ریخته ام و با همان انگیزه دو دهه گذشته برای به ثمر رساندن و بهره برداری آن تلاش می کنیم.

جناب حسینی دوست دارم بدانم با این حجم مشغله اقتصادی و کارخانه داری، به زندگی هم می رسید؟

بله کار ما از زندگی مان چندان جدا نیست. فرزندانم امروز نقش بازوهای حمایتی را برای من دارند. سه فرزند پسر دارم، یکی از آنها دانشجوی سال آخر پزشکی است دو فرزند دیگرم تحصیلات خود را در مقطع ارشد به پایان رساندند و اکنون هر دو، پا به پای من در چرخاندن امور کارخانه ها فعالیت می کنند.

به نظرم تجربه شما در عرصه فعالیت اقتصادی نیازمند تأمل برای افراد مشتاق و مستعد در این زمینه هست. شخصاً اگر جوانی برای شروع یک فعالیت مولد اقتصادی به شما رجوع کند چه پیشنهاد و توصیه ای به او خواهید کرد؟

قبول دارم که الان جامعه با وضعیت دشواری روبرو است و بخش زیادی از این بار مشکلات بر شانه جوانان ما سنگینی می کند اما من شخصاً سال های اول با یک میلیون تومان شروع به کار کردم. باور کنید همین پول را هم با سختی و فروش طلا های همسرم کامل کردم و وارد بازار کار شدم.

متأسفانه در همه این سال ها با چشم خود دیده ام که هیچ کس سرمایه خود را در خط تولید نمی گذارد.

هرکسی کوچک ترین سرمایه ای به چنگ می آورد بلافاصله راهی بازار می شود تا بلکه در زمان کوتاه به ثروت بزرگ دست یابد یا به قولی راه صد ساله را یک شبه طی کند. در حالی که در مقطعی که ما شروع بکار کردیم این روحیه حاکم نبود. ما در روستا با سخت ترین شرایط بر سر زمین ها و باغات کار می کردیم، انواع محصولات را می کاشتیم و تا به ثمر رساندن آن نیز رنج و زحمت بسیار متحمل می شدیم و همان اندوخته های اندک ما شد سرمایه شروع یک کارِ کارگاهی.

حرف من برای طیف های جوان این است که موضوع پس انداز و سرمایه گذاری حتی در حد جزئی و خرد را جدی بگیرند. جوانی که در روز ۶۰ هزار تومان درآمد دارد حداقل ۲۰ هزارتومان را سرمایه گذاری کند. جوانی که در پی انداختن یک طرح جدید یا شروع کار تازه است نباید گرفتار این ذهنیت شود که کسی سرمایه آماده و نقد در اختیار او بگذارد و بعد او با این سرمایه شروع به کار کند. سرمایه یکی از لوازم و مصالح شروع کار اقتصادی است. در کنار آن شما عوامل دیگری مثل اراده، سختکوشی و همت فرد تعیین کننده است.

البته باز تأکید می کنم این حرف ها به معنای این نیست که از دولت و دستگاه های مسئول امور بانکی و پولی کشور رفع مسئولیت شود. مسئولان دولت باید حمایت و تأمین مالی بخش تولید را به معنای واقعی در اولویت قرار دهند و با رفتن سرمایه به سمت کارهای مولد است که مشکل اشتغال و بیکاری و بی انگیزگی نسل جوان به تدریج حل می شود.

دوست داشتم فرصت بیشتری برای شنیدن تجربه های اقتصادی شما بود اما مجال نشریه ما اندک است در پایان این بحث می خواستم سخن شما را به عنوان یک ایثارگر بشنوم و این که وقتی با نسل امروز روبرو می شوی چه سخنی درباره کشور و آینده دارید؟

من دلم می خواهد نسل امروز بدانند که چه سرمایه هایی را برای حفظ این آب و خاک از دست دادیم و جوانانی که عمر و جان عزیزشان را گذاشتند بهترین انسان های این روزگار بودند آنها از لحاظ شخصیتی انسان های به معنای واقعی خودساخته بودند و به چیزی جز عزت و آبادانی این مملکت فکر نمی کردند. انتظار دارم که نسل امروز درک جدی از آن بزرگمردان پیدا کنند و به راه سختی که تا به امروز پیمودیم بیشتر بیندیشند. این روحیه خطرناک است که بخشی از جوانان کشور تعلق جدی به کشور و جامعه نداشته باشند. باور کنیم که اگر کشور دچار مشکلاتی در زمینه های مختلف فرهنگی و اقتصادی است هیچ کس دیگری جز ما نمی تواند این مشکلات را از میان بردارد. البته نباید فقط از جوانان توقع داشته باشیم مسئولان و صاحب منصبان باید احساس اعتماد را در میان مردم ایجاد کنند آنها باید با جامعه صادق باشند و این درک مشترک میان مردم و مسئولان بوجود بیاید./ حیات طیبه

برچسب‌ها